معنی جنس نامرغوب

حل جدول

لغت نامه دهخدا

نامرغوب

نامرغوب. [م َ] (ص مرکب) چیزی که پسندیده نباشد. نامقبول. که بدان رغبت نیست. که مورد میل و رغبت و پسند واقع نشود. || پست. کم بها. (ناظم الاطباء).
- جنس نامرغوب، متوسط و ارزان قیمت. که عالی و خوب و بی عیب نیست.

واژه پیشنهادی

فرهنگ عمید

نامرغوب

آنچه پسندیده نباشد، ناپسند،
جنس پست و کم‌بها،


جنس

[جمع: اجناس] کالا، متاع،
ماهیت یا کیفیت بنیادی،
گروهی با ویژگی‌های مشترک،
(زیست‌شناسی) از واحدهای رده‌بندی جانوران و گیاهان، شامل چند گونه و بخشی از یک تیره،
[جمع: اجناس] (منطق) هر کلی‌ای که شامل انواع متعدد باشد، مثل جنس حیوان که شامل انسان و سایر جانداران است،
[قدیمی] نژاد، نسل،
[قدیمی] نوع،

فارسی به آلمانی

نامرغوب

Arm, Mangelhaft, Schlecht

فارسی به عربی

نامرغوب

فقیر


جنس

تابع، جنس، جیل، سلعه، صنف، قوه الشخصیه، ماده، نوع

فرهنگ فارسی هوشیار

نامرغوب

نامقبول، مورد میل و رغبت واقع نشده


جنس

آنچه که شامل انواع متعدده باشد مثل جنس حیوان که شامل انسان و سایر جانداران است و شامل انواع باشد و نوع شامل اصناف و صنف شامل افراد، بمعنی کالا و متاع هم میگویند منجمد شدن آب منجمد شدن آب

عربی به فارسی

جنس

جنس , تذکیر و تانیث , قسم , نوع , مسابقه , گردش , دور , دوران , مسیر , دویدن , مسابقه دادن , بسرعت رفتن , نژاد , نسل , تبار , طایفه , قوم , طبقه , جنس (مذکر یا مونث) , تذکیر وتانیث , احساسات جنسی , روابط جنسی , جنسی , سکس , سکسی کردن , جنسیت , تمایلا ت جنسی

معادل ابجد

جنس نامرغوب

1412

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری